این روزهاچشم انتظارم
دلشوره دارم بی قرارم
در زیرآواراست؛شیرین
یک بیستون اندوه دارم
دیگرصدای تیشه ای نیست
دیگرنمی آید سوارم
ویران ویران است سرپل
بایدبراین غربت ببارم
شرمتده ام ای شهرویران
گرچه به اندوهت دچارم،
کاری نمی آید ز دستم
جز گریه برتو،من چه دارم
بنویس یک جمله برایم
بنویس برسنگ مزارم؛
بعدازتوشیرینی نیامد
بعدازتوفرهادی ندارم
راه محبوبیت و عظمت...برچسب : نویسنده : elhampd9715 بازدید : 256